این روزهای کرونایی، دیگر به راحتی میتوانید برروی صندلی محبوبتان نشسته و فنجان قهوه خود را بنوشید، اما در عین حال وارد دنیای جدیدی شوید، به دورترین نقاط جهان بروید، عشق، زندگی، غم، بیعدالتی، دوستی و … را با قرار دادن خودتان به جای شخصیت اصلی داستان تجربه کنید. به عبارت دیگر میتوان گفت فردی که کتاب میخواند زندگیهای زیادی را قبل از مرگش تجربه میکند. در این مقاله از مجله مدنویس قصد داریم تا به معرفی کتابهای خواندنی بپردازیم. شما هم میتوانید برای آشنایی با این کتابها در ادامه با ما همراه شوید.
معرفی کتاب های خواندنی به انتخاب مدنویس
جین ایر| اثر شارلوت برونته
رمان جین ایر درباره دختری به نام جین است که در کودکی پدر و مادر خود را از دست داده و به دلیل اینکه بستگانش با رفتار او سازگاری ندارند به پرورشگاه سپرده میشود و در آنجا زندگی میکند. او پس از اینکه معلمی را میآموزد، با همین عنوان به خانه یکی از ثروتمندان رفته و پس از مدتی ارباب خانه (ادوارد روچستر) دلباخته او میشود:
سن جان پرسید: «صدایی میشنوی؟ چیزی میبینی؟» من هیچچیز ندیده بودم، ولی صدایی در جایی فریاد کرد. جین… جین… جین… و دیگر هیچ. احتمالاً گفته بودم این صدا از کجاست؟ چراکه این صدا نه از اتاق بود، نه از خانه بود، نه از باغ بود، نه از آسمان. نه از زیرزمین بود، نه از بالای سرم. ولی آن صدا را شنیده بودم. هرچند که هیچگاه امکان اینکه بدانم آن صدا از کجاست، وجود ندارد. ولی آن صدا متعلق به یک انسان بود. انسانی که میشناختم و دوستش میداشتم. صدایی که برایم آشنا بود. آن صدای ادوارد فیرفاکس روچستر بود. صدایی که سخت وحشتزده مهیب بود و مرا به کمک خود فرا میخواند.
باغ مخفی| اثر فرانسیس هاجسون برنت
این کتاب به دلیل داستان جذابش بارها به صورت فیلم و سریال ساخته شده و به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده است و میتوان آن را در بخش معرفی کتابهای خواندنی قرار داد. داستان کتاب درباره دختری است که پدر و مادرش را به دلیل بیماری وبا از دست داده و باقی زندگی خود را کنارعمویش میگذراند. او در خانه عمویش بسیار بدخلقی میکرد اما پس از آنکه سرگذشت عمویش را فهمید، تلاش میکند تا رفتارش را تغییر دهید.
“ از وقتی در خانه دیگران زندگی کرده بود و آیایی نداشت، کم کم احساس تنهایی میکرد و افکار ناخوشایندی به ذهنش رسیده بود که برایش تازگی داشت. به این فکر افتاده بود که چرا حتی وقتی پدر و مادرش زنده بودند هم اوضاع جوری بود که انگار کس و کاری نداشت. از قرار معلوم بقیه بچهها به پدر و مادرشان تعلق داشتند، اما او هیچوقت دختر کوچولوی کسی نبود. خدمتکار و غذا و لباس داشت، اما کسی توجهی به او نمیکرد. نمیدانست دلیلش این است که بچه بدخلقی بود، اما خب، او اصلاً نمیدانست که بچه بدخلقی است. فکر میکرد دیگران بداخلاقند، اما نمیدانست که خودش هم هست.”
خرید کتاب باغ مخفی از دیجی کالا
ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب| اثر لوئیس کارول
آلیس دختری کنجکاو بود که روزی به دلیل دنبال کردن خرگوشی سفید وارد دنیایی جادویی میشود که ملکهای بدجنس بر آن حکومت میکند. هزارپایی که حرف میزند، توله سگی که اندازه یک اسب بزرگ است و… این کتاب یکی از بهترین نمونههای کتابهای تخیلی است که در معرفی کتابهای خواندنی میتوان از آن نام برد.
“ کرم ابریشم و آلیس مدتی در سکوت یکدیگر را برانداز کردند تا بالاخره کرم، نی قلیان را از دهان در آورد و بیحال و خوابآلود رو کرد به آلیس: «تو کی هستی؟» شروع دلگرم کنندهای برای گفتوگو نبود. آلیس مِن و مِن کرد که «راستش… درست نمیدانم قربان. یعنی نمیدانم الان کی هستم. یعنی… فقط میدانم صبح که بیدار شدم کی بودم. ولی از صبح تا حالا چند بار عوض شدهام.» کرم ابریشم عبوس گفت «منظور خودت را توضیح بده.»
– متأسفم قربان، ولی نمیتوانم منظور خودم را توضیح بدهم چون… چون من خودم نیستم. میفهمید؟
+ نمی فهمم.
– «ببخشید که نمیتوانم بیشتر توضیح بدهم.» سعی داشت مؤدب باشد. «از قضا خودم هم نمیفهمم. این همه عوض شدن در یک روز گیج کنندهست.»
کرم ابریشم گفت: نیست…”
زنان کوچک| اثر لوئیزا می الکات
“ دختر بزرگ خانواده، مگ، بدش نمیآمد یک جفت دستکش ابریشمی داشته باشد. دختر دوم، جو، که عاشق مطالعه بود دلش کتاب آندین و سینترام را میخواست. بت از نواختن پیانو لذت میبرد و نتهای تازه موسیقی یادگیریاش را سرعت میبخشید. ایمی نیز که کوچکترین دختر خانواده بود، دلش برای مدادرنگیهای تازه پر میزد.علاوه بر این، زندگی بر وقف مراد هیچکدام از خواهرها نبود؛ مگ که معلم سرخانه بود از بدرفتاری شاگردهای ثروتمند و لوسش شکایت میکرد، جو تمام روز را کنار عمه بزرگش، خانم مارچ، سپری میکرد و نقنقهای بیوقفه پیرزن کفرش را درمیآورد. بت، تمام روز در خانه مشغول شستوشو بود و گاه پوست دستش چنان خشک و زبر میشد که نواختن پیانو را دشوار میکرد. ایمی نیز از بینی پهنش مینالید و آرزو میکرد بینی زیباتری داشته باشد.”
متنی که خواندید بخشی از داستان کتاب زنان کوچک است که درمعرفی کتابهای خواندنی که به ۵۰ زبان مختلف ترجمه شده است قرار دارد. داستان در مورد ۴ خواهر است که نویسنده در آن از زندگی خود و سه خواهرش الهام گرفته است.
صد سال تنهایی| اثر گابریل گارسیا مارکز
کتاب صد سال تنهایی پس از ۳۰ سال از انتشارش بیش از ۳۰ میلیون فروش داشته و نویسنده آن به دلیل نوشتن این کتاب جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرده است. سبک این کتاب رئالیسم جادویی بوده و همانطور که از نامش پیداست، تم اصلی داستان درباره تنهایی است. داستان درباره شش نسل از خانوادهای را روایت میکند که مرگ برخی از شخصیتهای داستان به جادویی بودن آن میافزاید.
“ در این موقع همچنان ادامه داد تا از پیشبینی و یقین تاریخ و نوع مرگش آگاه شود؛ اما دیگر نیازی نبود که به خط آخرش برسد؛ زیرا فهمید که دیگر هرگز از آن اتاق بیرون نخواهد رفت؛ چون پیشبینی شده بود که شهر ماکوندو درست در همان لحظهای که آئورلیانو بابیلونیا رمزگشایی نوشتهها را به پایان میرساند، با آن توفان نوح از روی کره زمین و از یاد نسل آدم محو میشود و هرچه در آن نوشته آمده، دیگر از ابتدا تا همیشه تکرار نخواهد شد؛ چون نسلهای محکوم به صد سال تنهایی برروی زمین فرصت زندگی دوبارهای را نخواهند داشت.”
آرزوهای بزرگ| اثر چارلز دیکنز
آرزوهای بزرگ در واقع در دسته معرفی کتابهای خواندنی که نوعی زندگینامه خودنوشت است قرار دارد. این کتاب یکی از مشهورترین آثار چارلز دیکنز است که در آن به اختلافات طبقاتی، و گاهی روابط عاشقانه در جامعهای که پر از جرم و جنایت است پرداخته است:
“ یک روز عصر که هوا خیلی سرد بود و کمکم رو به تاریکی میرفت، پیپ به تنهایی به قبرستان کلیسا رفت. باد به شدت در اطرافش زوزه میکشید. پیپ به سنگ قبر پدر، مادر و پنج برادر کوچکش نگاه کرد و برای اولین بار درک کرد همه آنها مرده و برای همیشه ترکش کردهاند. احساس تنهایی و ترس وجودش را فرا گرفت و شروع به گریه کرد. در همین لحظه، ناگهان صدایی فریاد زد: صدایت را ببر… و ناگهان پیپ مردی قوی هیکل را در برابرش دید. مرد با خشم او را در میان دستان تنومندش که به وسیله خارها و نیش گزنهها زخمی شده بود گرفت.”
کشتن مرغ مینا| اثر هارپر لی
داستان از زبان دختری روایت میشود که پدرش اتیکاس فینچ وکیل بوده و دفاع از سیاهپوستی جوان را برعهده میگیرد. اتهام این سیاهپوست تجاوز به دختری سفید پوست است. با آنکه مردم شهر بسیار نژادپرست هستند اما اتیکاس تمام تلاش خود را برای نجات دادن پسر سیاهپوست میکند و در برابر ظلم و بی عدالتی میایستد. هارپر لی برای نوشتن این رمان، جایزه پولیترز را دریافت کرده است.
“ تا زمانی که مسائل را از نقطه نظر کسی نبینی، آن شخص را بهطور کامل درک نکردهای… تا زمانی که به زیر پوستش بروی و بههمراه آن قدم برداری.”
چارلی و کارخانه شکلاتسازی| اثر رولد دال
آفای ویلی وانکا صاحب کارخانه شکلات سازی مسابقهای برگزار میکند؛ به این صورت که داخل پنج شکلات جایزههایی قرار میدهد و به پنج کودک میدهد و برندههای جایزه میتوانند از کارخانه عجیب و غریب او دیدن کنند. در آن سوی داستان پسربچهای قرار دارد که در خانوادهای فقیر زندگی میکند و عاشق شکلات است. از این کتاب برای معرفی کتابهای خواندنی استفاده میشود اما این را نیز باید بدانیم که از روی آن فیلمی با همین نام (چارلی و کارخانه شکلاتسازی) ساخته شده است.
“ چارلی دستش را دراز کرد و صفحه تلویزیون را لمس کرد و یکدفعه انگار که معجزه شده باشد، یک بسته شکلات توی دستش آمد، و آنقدر تعجب کرد که چیزی نمانده بود شکلات از دستش بیفتد. آقای وانکا فریاد زد:« بخورش! زود باش بخورش! خیلی خوشمزه است! همان شکلات است! فقط توی راه کوچکتر شده، همین و بس!» بابا بزرگ جو نفس زنان گفت:« معرکه است! این… این … این معجزه است! “