تفاوت انگیزه و هدف در چیست؟
آیا تا به حال به تفاوت انگیزه و هدف فکر کردهاید؟ شاید در نگاه اول مفاهیم انگیزه و هدف خیلی شبیه به هم باشند و تفاوت معناداری بین آنها احساس نشود. اما در واقع اینطور نیست. پس در این مطلب از مدنویس همراه ما باشید تا با تفاوت انگیزه و هدف بیشتر آشنا شوید.
انگیزه و هدف
وقتی صحبت انگیزه و هدف به خصوص در خصوص تصمیمات مهم زندگی به میان میآید، گاهی ممکن است این دو مفهوم را به جای یکدیگر استفاده کنیم. برای مثال بارها این جملات را شنیدهایم: هدف من از انجام این کار… و انگیزۀ من از انجام این کار … . احتمالاً در اکثر موارد ما از هر دوی این دو جملهها یک منظور داریم. اما نکته همینجاست که این دو جمله یک معنی را نمیرسانند. تفاوت این دو جمله در واقع به تفاوت انگیزه و هدف برمیگردد که میخواهیم در این مطلب در مورد آن صحبت کنیم.
شاید به نظر بیاید عدم تفکیک و درک درست انگیزه و هدف اهمیت چندانی ندارد و فقط بازی با کلمات است. اما در ادامه در مورد تفاوت این دو مفهوم و اهمیت تفکیک قائل شدن بین آنها بیشتر صحبت میکنیم، تا شاید شما هم دیدگاه جدیدی نسبت به این موضوع پیدا کنید. پس بیایید اول تعریف درست هر یک از مفاهیم انگیزه و هدف را مرور کنیم.
تعریف هدف
هدف به معنی جایگاه و شرایطی است که مایلیم در آینده به آن دست پیدا کنیم. در واقع هدف، توصیف نتیجهای است که برای رسیدن به آن تلاش میکنیم. یعنی هدف مجموعهای از عناصر ملموس و قابل دستیابی است. مثلاً یک فرد وقتی از هدفش در آینده صحبت میکند، شرایط آیندۀ خود را اینگونه توضیف میکند که یک مجموعۀ تولیدی کوچک برای دوخت و فروش پوشاک دارد. پس در مورد رسیدن به چنین هدفی تحقیق میکند و تمام کارهایی که برای دستیابی به آن جایگاه لازم است را پشت سر میگذارد.
تعریف انگیزه
در کنار توصیفی که از آینده به عنوان هدف داریم، مفهوم انگیزه مطرح میشود. انگیزه دلیل و مشوق درونی ما برای رسیدن به یک هدف است. در واقع به دلیل وجود انگیزه است که ما دائم برای رسیدن به یک هدف تمایل داریم. همچنین انگیزه میتواند از مفاهیم مختلفی نشأت بگیرد؛ مثل نیاز، ترس و … .
مثلاً در ادامۀ مثال بالا، هدف آن شخص، راهاندازی یک مجموعۀ تولیدی است. اما انگیزۀ او چه چیزهایی میتواند باشد؟ انگیزۀ او برای تلاش برای رسیدن به این هدف، میتواند کارآفرینی، کسب درآمد و … باشد. پس آن فرد در طول تمام مراحلی که برای رسیدن به آن هدف طی میکند، دائماً دلیل یا دلایلی را در ذهن خود دارد که باعث میشود حرکت رو به جلو داشته باشد و از رسیدن به آن هدف منصرف نشود.
تفاوت انگیزه و هدف
حالا که در مورد معانی هر یک از مفاهیم انگیزه و هدف صحبت کردیم، بهتر میتوانیم تفاوت این دو مقوله را درک کنیم. پس حالا شما بگویید تفاوت انگیزه و هدف چیست؟ بله، هدف مجموعهای از شرایط و فاکتورهای بیرونی است که برای رسیدن به آن تلاش میکنیم. اما انگیزه یک دلیل و شور و شوق درونی است که باعث هیجان دائمی ما برای رسیدن به آن هدف میشود.
آیا انگیزه یک مفهوم کاملاً درونی است؟
هدف را میتوان یک عامل بیرونی دانست. اما در مقابل انگیزه به خودی خود کاملاً در درون انسان شکل میگیرد و تغییر و تحول پیدا میکند. اما از طرفی هم نمیتوان انگیزه را مستقل از عوامل بیرونی دانست. در مثال بالا، همانطور که اشاره کردیم، انگیزۀ فرد برای داشتن یک مجموعۀ تولیدی پوشاک، میتواند عواملی مثل کارآفرینی و مسائل مالی باشد. هر دوی این موارد عوامل بیرونی هستند. انگیزۀ فرد از کارآفرینی کمک به افراد دیگر و از کسب درآمد، داشتن رفاه اقتصادی است.
در مقابل، فرض کنید فردی انگیزهای بسیار قوی برای رسیدن به یک هدف دارد. اما به دلایلی بیرونی، مثل سرزنش شدن، شنیدن گفتههای مأیوسکنندۀ دیگران و … انگیزۀ فرد رفته رفته تضعیف میشود. تا جایی که شاید حتی از رسیدن به آن هدف به طور کل منصرف شود.
بنابراین میتوان گفت عوامل درونی و بیرونی در کنار یکدیگر، باعث قوت گرفتن انگیزه یا تضعیف انگیزۀ افراد برای تلاش برای رسیدن به یک هدف خاص میشوند.
این مطلب را هم بخوانید: برای خلق عادت خوب چه باید کرد؟
اهمیت تعریف درست انگیزه و هدف چیست؟
حالا به این فکر کنید که چرا تشخیص تفاوت انگیزه و امیت حائز اهمیت است؟ چرا باید هر یک از این مفاهیم را به طور جداگانه و به شکل درست تعریف کنیم؟ پاسخ این سؤال روشن است. شاید بارها برایتان پیش آمده باشد که در ابتدای شروع یک مسیر برای رسیدن به یک هدف، کاملاً مصمم هستید. اما رفته رفته با گذشت زمان و به خصوص هنگام رویارویی با بعضی مشکلات، از ادامه دادن مسیر دلسرد میشوید. در واقع علت این اتفاق احتمالاً این است که در شروع راه به طور کامل و عمیق به دلایل یا همان انگیزههایتان برای رسیدن به آن هدف فکر نکردهاید.
شاید فکر کردن به هدف به تنهایی بتواند برای مدتی شما را مشتاق تلاش کردن برای رسیدن به آن نگه دارد. اما به خصوص وقتی صحبت از اهداف مهم و بزرگ است، احتمالاً بعد از مدتی هیجان اولیۀ شما از تصور هدفتان کمرنگتر میشود و به این فکر میکنید که اصلاً چرا باید تا این حد برای رسیدن به آن هدف تلاش کنید. در این شرایط به دنبال چیزی بیشتر از هدف میگردید که آن، همان انگیزه است. چرا که این انگیزه است که دائم شما را مشتاق نگه میدارد و به شما انرژی درونی میدهد که سختیهای مسیر را تحمل کنید و در مواجهه با مشکلات کنار نکشید. در واقع این انگیزه است که میتواند دلیل واقعی شما برای رسیدن به آن هدف و عوامل بیرونی باشد.
بنابراین اگر تصور کنیم که شناخت کامل هدف به تنهایی میتواند برای رسیدن به آن هدف کافی باشد، ممکن است در آینده دچار مشکلاتی شویم و به ناچار مسیر رفته را باز گردیم.
علاوه بر این نداشتن هدف دقیق و فقط تکیه کردن به انگیزه هم نمیتواند تصمیم درستی باشد. شناخت هدف، باعث شناخت مسیر و مراحل مختلف آن و همینطور پیشبینی مشکلات میشود. در واقع انگیزه و هدف دو مفهوم جدانشدنی برای شروع یک مسیر تازه هستند که توجه نکردن به هر یک از آنها میتواند مشکلات جدی ایجاد کند.
سخن پایانی
شاید داستان معروف آن دو هیزمشکنی را که با هم به رقابت پرداختند شنیده باشید. دو هیزمشکن رقابت خود را از یک ساعت مشخص تا یک ساعت شخص شروع میکنند. به هردوی آنها دو تبر کاملاً یکسان داده میشود و هر دو در یک جنگل مشغول هیزمشکنی میشوند. اما یکی از آنها تعداد بسیار بیشتری هیزم جمع میکند. در پایان رقابت وقتی علت را از او جویا میشوند، متوجه میشوند که آن هیزمشکن قبل از شروع کار، وقتی را برای تیز کردن تبرش صرف کرده است.
تعیین کردن انگیزه و هدف در شروع هر کاری هم مثل تیز کردن تبر است. وقتی میخواهید مسیری را شروع کنید، بهتر است فقط به فکر شروع کردن سریع آن مسیر و تمام کردن سریع آن نباشید. بلکه زمانی را صرف کنید و تحقیق کنید تا هدف خود را به روشنی تعریف کنید و بعد به انگیزههایی که برای رسیدن به آن هدف دارید فکر کنید. با این کار شاید حتی مسیر اشتباه را کنار بگذارید و مسیر بهتری را انتخاب کنید. اما به هر حال در مسیری که شروع میکنید موفقتر خواهید بود. از همراهی شما با این مطلب از مدنویس سپاسگزاریم.
سپاس از نویسنده