اهمیت بهداشت روانی برروی زندگی انسان چیست و راههای افزایش آن کدامند؟ سلامتی، بهداشت و پیشگیری از بروز بیماریها امروزه بسیار مورد توجه مردم و پزشکان متخصص قرار دارد. منظور از سلامتی و بهداشت تنها سلامتی اعضای مختلف بدن نیست، بلکه باید سلامت جسم و روان را با هم در نظر بگیریم، زیرا هر دو به طور مستقیم بر روی هم اثر میگذارند.
سلامت روان شامل احساسات، شرایط روان شناختی و بهبود اجتماعی است و در تمام مراحل زندگی بخش مهمی محسوب میشود. عوامل زیادی در به وجود آمدن مشکلات روحی دخالت دارند که از جمله آنها میتوان به مواردی مانند عوامل زیستی، مثل ژنتیک و شیمی مغز، تجربیات زندگی، مثل سوء استفاده جنسی و تعرض و ضربههای روانی، سابقه خانوادگی و… اشاره کرد.
اهمیت بهداشت روانی
اهمیت بهداشت روانی به این دلیل است که میتواند بر نحوه تفکر انسان، احساسات، زندگی روزانه، انتخابهایی که برای زندگی خود انجام میدهیم، کنترل استرس، مسائل مربوط به مدیریت روابطمان با دیگران و حتی سلامت جسمی ما را تحت تاثیر قرار دهد. در نتیجه مسائل جسمی بر روان انسان و مسائل روانى بر جسم او اثر مىگذارد، برای مثال زمانى که انسان از درد جسمانى رنج مىبرد نمىتواند خوشحال و با نشاط باشد و همچنین زمانى که دچار خستگى روانى است نمىتواند کارهای جسمانى را به خوبى انجام دهد. بنابراین برخورداری از سلامت روان، ما را در کشف تواناییهای خود توانمند میکند.
نشانههای اختلال در سلامت روان
موارد زیر نشانههای اولیه اختلال در حوزه سلامت روان میباشد. در صورت رخ دادن یک یا دو مورد از این موارد در رفتار افراد، نشاندهنده اختلال در سلامت روانی او است:
۱. بهم خوردن تعادل در خوردن غذا به مدت طولانی (به صورت خیلی زیاد و یا خیلی کم)
۲. بهم خوردن تعادل در خوابیدن
۳. خارج شدن از فعالیتهای گروهی و روابط اجتماعی
۴. خستگی مفرط و نداشتن انرژی
۵. احساس کرختی و بی اهمیت بودن دنیا
۶. دردهای بدون دلیل
۷. احساس ناامیدی و درماندگی
۸. مصرف مواد مخدر و استفاده بیش از حد از انواع داروها
۹. احساس غیرمعمول فراموشی، خشم، ناراحتی، نگرانی و ترس
۱۰. فریاد کشیدن و دعوا کردن با دوستان و خانواده
۱۱. شنیدن صداها و یا باورهای خلاف واقع
۱۲. تلاش برای آسیب زدن به خود و دیگری
تکنیکهای افزایش سطح بهداشت روانی
-
توانایی لذت بردن از زندگی :
توانایی لذت بردن از زندگی برای داشتن سلامت روان ضروری است. به نقل از گذشتگان (راز زندگی، لذت بردن از گذشت زمان است) تمرین مدیتیشن و آرامش ذهن یکی از راههای پرورش توانایی لذت بردن از زندگی است.
-
سازگاری :
به توانایی خارج شدن از حالت پریشانی و استرس سازگاری گفته میشود. در برخی تحقیقات انجام شده مشخص شد که بعضی از افراد استرس را بهتر از دیگران میتوانند کنترل کنند و علت آنکه عدهای با وجود شرایط نامطلوب افراد موفقی میشوند و عدهای دیگر نه، این است که گروه اول با استرسهای موجود کنار می آیند و درست تصمیمگیری میکنند.
-
تعادل :
بنظر می رسد حفظ تعادل در زندگی منجر به ارتقاء سلامت روان می شود. انزواگرائی مفرط و غافل شدن از انزواطلبی هردو می تواند منجر به جدایی از واقعیت شوند، تعادل بین این دو بسیار مهم است. از دیگر مواردی که بنظر میرسد تعادل حائز اهمیت باشد شامل: هماهنگی بین کار و تفریح، تعادل بین خواب و بیداری، هارمونی بین استراحت و ورزش، و حتی تعادل بین زمان سپری شده در خانه و محیط بیرون است.
از دیگر موارد افزایش سطح سلامت روان :
-
بها دادن به خود:
- با خودتان با مهربانی رفتار کنید و از سرزنش خود بپرهیزید.
- برای تفریحات و کارهای مورد علاقه خود وقت بگذارید.
- گل و گیاه بکارید.
- یک زبان یا مهارت جدید بیاموزید.
-
مراقبت از جسم خود:
- غذاهای مغذی بخورید و به مقدار کافی آب بنوشید.
- سیگار نکشید.
- ورزش کنید.
-
معاشرت با افراد مثبت:
افراد دارای خانواده مستحکم یا ارتباطات اجتماعی به طور کلی سلامتتر از افرادی هستند که از اینگونه حمایتها برخوردار نیستند. در نتیجه با افراد حمایتگر خانواده معاشرت داشته باشید، و یا به دنبال فعالیتهایی باشید که آنجا افراد جدید را ملاقات کنید.
-
خدمت کنید:
گاهی داوطلبانه وقت و انرژی خود را برای کمک به دیگران اختصاص دهید. وقتی کار محسوسی برای دیگران انجام می دهید احساس خوبی خواهید داشت.
-
یادگیری کنار آمدن با موقعیت استرسزا :
- مهارتهای مقابله با استرس را تمرین کنید.
- ورزش کنید.
- در طبیعت قدم بزنید.
سعی کنید هر روز به عنوان کاری که استرس را کاهش میدهد، اتفاقات روزانه خود را یادداشت کنید و به یاد داشته باشید که لبخند بزنید و جنبههای مثبت زندگی را ببینید. تحقیقات نشان داده است که خنده می تواند سیستم ایمنی بدن انسان را تقویت، درد را سبک و بدن را ریلکس کند و استرس را کاهش دهد.
-
آرام کردن ذهن :
مدیتیشن، ذهن آگاهی یا عبادت کنید. تمرینات رها سازی و عبادت میتوانند شرایط ذهنی و نگاه به زندگی را بهبود بخشند. در واقع بررسیها نشان داده است که مدیتیشن و عبادت میتوانند به شما کمک کنند تا احساس آرامش کنید و همچنین اثر درمان را افزایش بخشند.
-
تعیین اهداف واقعی :
اهداف بلند داشته باشید ولی واقع بین باشید و بیش از حد برنامهریزی شده حرکت نکنید. همانطور که اهدافتان را پیش میبرید از حس فوق العاده موفقیت و ارزش خود نیز لذت خواهید برد.
-
خارج کردن زندگی از یکنواختی:
تا جایی که میتوانید از برنامهریزیهای تکراری خودداری کنید و سعی کنید با تغییری کوچک در روند کارها نفسی تازه به یک برنامه خسته کننده بدهید.
-
پرهیز از مصرف الکل و مواد مخدر:
گاهی بعضی از افراد از الکل یا مواد مخدر برای درمانهای خانگی استفاده میکنند. اما این باور اشتباهی است. استفاده از الکل و مواد مخدر نه تنها مشکلات را برطرف نمیکنند بلکه باعث تشدید آنها میشوند.
-
درخواست کمک از دیگران به هنگام نیاز:
به یاد داشته باشید که کمک گرفتن از افراد دارای صلاحیت نقطه قوت است نه نقطه ضعف. رعایت نکات بالا تا حد زیادی میتواند ما را در سطح بالایی از بهداشت روان نگه داشته و همچنین در برابر بروز بیماریهای روانی ایمن کند. اما توجه داشته باشید که پیشگیری همیشه کمترین هزینه جسمی و مادی را برای فرد و جامعه دارد.
اهمیت بهداشت روانی و اصول آن
اهمیت بهداشت روانى بر این اصول استوار است که بایستی نیازهاى هر فرد در هر مقطع سنى شناخته شده و به موقع پاسخ داده شود. نیازهای افراد به دو دسته تقسیم مىشوند: نیازهای جسمانى و نیازهای روانی.
نیازهای جسمانى شامل احتیاج به آب، غذا و استراحت است. نیازهای روانى نیز شامل نیاز به آرامش روانی، نیاز به پیشرفت و ترقی، نیاز به محبت، نیاز به تأیید شدن از طرف خانواده و… است که رفتار انسانها نیز ناشی از همین نیازها میشود.
ما انسانها در تمام طول زندگی در حال تلاش برای رسیدن به آرزوها و خواستههایمان هستیم. انسان سالم این اصول را مىفهمد و مىپذیرد که در راه رسیدن به خواستههایش موانعی وجود دارد که بایستی به طور واقعبینانه با آنها روبرو شود و دلسرد نشده و ادامه دهد؛ زیرا او این را مىداند که زندگى یعنى جنگیدن و تلاش در برابرعوامل مختلف.او مىداند که همیشه تقاضاهاى انسان با مقتضیات اجتماعى مطابقت نمىکند، بنابراین سعى مىکند واقعیات را پذیرفته و بیشتر از اندازه توقع نداشته باشد.
یکى دیگر از اصول اهمیت بهداشت روانی این است که افراد بایستی خودشان را دوست داشته باشند و برای شخصیت خودشان احترام قائل شوند. در واقع اگر فردی از خودش متنفر باشد و براى خود ارزشى قائل نباشد، نشاندهنده غیرعادى بودن آن فرد است.
اینکه آیا فردى خود را دوست دارد؟ آیا به خود احترام مىگذارد؟ و آیا فکر مىکند که مردم او را دوست دارند یا خیر، نشاندهنده عواطف، احساسات و سازگاری فرد با محیط است؛ اما بدبینی، بدگمانی، سوءظن به دیگران، اعتماد نداشتن به دیگران و ارزش قائل نشدن براى خود، از ویژگىهاى فرد غیرطبیعى مىباشد.
انسان سالم باید خودش را آنطور که هست دوست داشته باشد و بپذیرد، اما در صدد رشد و پیشرفت خود نیز باشد. با به کار گرفتن این اصل در زندگى هر فردى مىتواند به خود و افراد جامعه کمک فراوانى کند.
تنها در صورتى که فرد خودش را دوست داشته باشد و به دیگران احترام بگذارد قادر خواهد بود که دیگران را نیز دوست بدارد و به آنها احترام بگذارد. افرادى که مرتب دیگران را تحقیر مىکنند و دیگران را دوست ندارند به این معنى است که در واقع خود شان را دوست ندارند.
شناخت محدودیتها و توانایىها در خود و افراد دیگر
اهمیت بهداشت روانی در این است که هر فرد سالم باید محدودیتهاى جسمى و روانى خود را بشناسد و آنها را بپذیرد. او علاوه بر اینکه توانایىهاى خود را شناخته و از آنها به درستی استفاده میکند، سعى مىکند تا محدودیتهاى خود را به دور از هرگونه تعصبى شناخته و در صدد رفع آنها تا جایی که میتواند برآید.
برای مثال اگر شخصى از اعتماد به نفس پایینى برخوردار است، مىتواند با کشف استعدادها و توانمندىهاى خود آنها را رشد داده و در صدد کسب موفقیت برآید. در این صورت است که با کسب موفقیت، اعتماد به نفس او نیز بالاتر میرود. اما اگر فردى داراى محدودیتهاى جسمانى میباشد باید واقعیت وجود خود را قبول کرده، و به زندگى عادیاش ادامه دهد. لازم به ذکر است که همه افراد داراى محدودیتهایى هستند که با شناخت آنها مىتوانند در جهت رفع، کاهش، جبران و یا پذیرش آن اقدام نمایند.